نکات مثبت روزانه



1. خواندن فرانسه را از سر گرفتیم

2. سامانه و ایمیل و . را صفر کردم

3. رفتیم شهر جانمان

4. خانواده محترم را بردم نوشان شیرینی حکم

5. خانواده همسرجان را هم شام بردم حیدربابا برای همان شیرینی حکم :دی

6. کوثر کوشولوی شیطون

7. جاری جان بهم ی تی شرت و ی روسری خوشگل هدیه داد

8. همسرجان کارمند نمونه استان شده و بهش ی نیم سکه و ی کارت هدیه دادن

9. برگشتنی راننده کلی آهنگ نوستالژیک برامون پخش کرد :دی

10. سارای رو دیدیم برای بار n ام

11. ی عاااااااااالمه گل خریدم

12. برای برادرشوهرجان ی کیف پول چرمی گرفتیم با پسرجان که خیلی پسندید

13. ی غروب رفتیم پیاده روی

14. حذف فوری سیبیل با ویت :دی

15. موهام بلندتر شده و حس خوبی بهشون دارم

16. دوباره دارم فعال میشم مثل قبل سفر

17. یاد کلی خاطره از گذشته می افتم و بابت تصمیماتم به خودم افتخار می کنم :دی

18. یک کتاب مرتبط با رشته گرفتم کتاب خیلی معتبری هست و انصافا خیلی خوب و روان ترجمه شده از خوندنش لذت می برم


شش روز نبودم دیگه

سه شش تا هژده تا :))


1. خواندن فرانسه را از سر گرفتیم

2. سامانه و ایمیل و . را صفر کردم

3. رفتیم شهر جانمان

4. خانواده محترم را بردم نوشان شیرینی حکم

5. خانواده همسرجان را هم شام بردم حیدربابا برای همان شیرینی حکم :دی

6. کوثر کوشولوی شیطون

7. جاری جان بهم ی تی شرت و ی روسری خوشگل هدیه داد

8. همسرجان کارمند نمونه استان شده و بهش ی نیم سکه و ی کارت هدیه دادن

9. برگشتنی راننده کلی آهنگ نوستالژیک برامون پخش کرد :دی

10. سارای رو دیدیم برای بار n ام

11. ی عاااااااااالمه گل خریدم

12. برای برادرشوهرجان ی کیف پول چرمی گرفتیم با پسرجان که خیلی پسندید

13. ی غروب رفتیم پیاده روی

14. حذف فوری سیبیل با ویت :دی

15. موهام بلندتر شده و حس خوبی بهشون دارم

16. دوباره دارم فعال میشم مثل قبل سفر

17. یاد کلی خاطره از گذشته می افتم و بابت تصمیماتم به خودم افتخار می کنم :دی

18. یک کتاب مرتبط با رشته گرفتم کتاب خیلی معتبری هست و انصافا خیلی خوب و روان ترجمه شده از خوندنش لذت می برم


شش روز نبودم دیگه

سه شش تا هژده تا :))


١- فصل اول طرج آموزش و پرورش رو بازبینی کردم‌

٢- ناهار در نوشان با مهسا و فرانک؛ کلی خوش گذشت

٣- کرم مرطوب کننده و کرم دور چشم گرفتم با ی عطر خوشبوووو؛ ی کرم کوچولوی روز هم بهم اشانتیون داد خیلی عالیه این اشانتیونه پوستمو سفت می‌کنه و پوشش خیلی خوبی داره تموم بشه میرم ی راس راسکیشو میخرم :)


1. بالاخره من برگشتم

2. یک هفته بسیار عالی 

3. به یاد همه ی همه تون بودم براتون نماز زیارت خوندم و دعاتون کردم (پشمال- مریم- خانوم مهندس و دخمل کوچولوش- صبورا و آلبالوش- گندم و همه دوستان خاموش و روشن این وبلاگ و کل دوستانی که از دنیای مجازی باهاشون آشنا شدم)

4. دوره خوبی بود به لحاظ آموزشی منسجم تر بود و استادش هم حرف حساب میزد درباره تخصص خودش نه مثل دوره قبلی 

5. شب یکی به آخر یک به شدت باحال اومد نزدیک یک ساعت حرف زد خییییییییلی عالی بود کلی خندیدیم و البته یاد گرفتیم اصلا مگه داریم باحال؟؟؟؟ ولی این یکی باحال بود در حدی که خودشم گفت شیخ به این باحالی دیده بودید؟ :دی

6. رفتیم پارک ملت خیلی خوب بود بار اول بود من رفتم باغ نادری هم رفتیم و مرکز خرید پروما و الماس شرق با گروه هییییییچ جا نرفتیم :))

7. شماره تلفن شماره 5 رو از سرپرست گروهمون گرفتم رفتم به رامبد پیام دادم تو اینستا که دعوتش کنه خندوانه؛ آرزو میکنم رامبد پیشنهادمو قبول کنه و باحاله هم دعوت رامبد رو تا شماها هم حالشو ببرید

8. هتل امسال بهتر از پارسال بود

9. آقا ما همیشه سوهان می گیریم بعد هرکدوم یکی دو تا بیشتر نمی خوریم و بقیه ش خشک میشه میریزیم دور ولی این بار از یک سوهان پزی سوهان خیلی تازه گرفتیم اونم سوهان گزی! من ندیده بودم تا حالا خیییییلی خوشمزه س رفتید مشهد بگیرید از اینا. ما از یک سوهان پزی گرفتیم نبش چهارراه زرینه (نزدیک باغ نادری) اونوری که میره راه آهن

10. تقریبا تمام وعده های غذایی (غیر از یکی دو تا) رو تو رستوران هتل خوردیم غذاش خوب بود حتی پیتزاش

11. یک سری از برگه هام مونده بود بردم و طبق برنامه در قطار تصحیحشون کردم :) پورتالم هم اوکی شد و همه نمراتم رو ثبت کردم قبل از فرا رسیدن موعد مقرر

12. دم رفتنی به همکار وقت نشناس حمله کردم جانانه بالاخره باید یک روزی این کار رو میکردم راضی ام از خودم :دی



1. 4 تا جلسه دفاع پروپوزال+ کلاسهای روز سه شنبه

2. تولد همسرجان؛ کیکش خیلی خوب شده بود (کتاب) و باکس گلی هم که براش سفارش داده بودیم با این که کوچولو بود ولی از اونی هم که تو عکس بود بامزه تر و قشنگ تر بود

3.چقدررررررر این حکم جدید خوش قدم بود؛ ماه پیش که معوقه هام واریز شد و کلی خوش به حالم شد؛ این ماه هم حق احمه پایان نامه ها رو دادند و کیف همایونی مان کوک شد؛ برای ماه بعد هم عیدی و احتمالا حق التدریس واحدهای مازاد ترم قبل در راهه تا ماه بعدترش و سال 98 هم خدا بزرگه :)


1. هدیه سورپرایزی همسرجان و پسرجان برای روز من :دی این همه پنهونکاری ازشون خیلی بعید بود باید بیشتر حواسم بهشون باشه :دی (پلاک و زنجیر اسمم)

2. سفر نوروزی اوکی شد؛ زنده باد اینترنت و تلگرام

3. شخصا اقدام کردم برای هدیه روز مادر برای مادرشوهرجان:))


1. مانتوم رسید دستم خیییلی قشنگ تر و بهتر از اونیه که تو عکسش بود و سرعت عمل در ارسال هم که حرف نداشت

2. یک سوم از فصل چهارم طرح آموزش و پرورش رو پیش بردم و میریم که داشته باشیم ادامه کار رو

3. دنر+ چوبان سالاتاسی؛ پیگیری سالاد :دی


1. صبح و بعد از ظهر روی طرح آموزش و پرورش کار کردم+ فایل اسناد دهی رو ارسال کردم

2. برای بچه های همکلاسی دوره دکتری ایمیل گروهی فرستادم و جویای احوالشون شدم که دوست خارجکی مون عکسای دوره دانشجویی با اساتید رو ایمیل کرد و کلی ذوق کردم

3. پست خانوم مهندس روزمو ساخت :) خانوم مهندس مچکریم


1. پسرجان رو بردم آرایشگاه؛ بعدش رفتیم دور زدیم و ساندویچ بندری گرفتیم بعدش بارون زد و همسرجان که رسیده بود خونه آمد دنبالمون

2. لازانیا رو دیدیم خوب بود بامزه بود

3. ترجمه فصل کره رو شروع کردم فقط در حد یک و نیم صفحه پیش رفتم ولی خیییییییییییییلی خوبه راضی ام ازش + دو تا پروپوزال کنترل کردم



پ.ن: دارم از شر یکی راحت میشم دعام کنید 


1. مطالعه یک عدد پایان نامه+ یک عدد داوری جلسه دفاع+ کنترل یک عدد پروپوزال+ ترجمه فصل 14 (فنلاند) تمام شد

2. از محل کار همسرجان، آجیل و شکلات و خودکار و عطر و یک عدد کارت تبریک ویژه بنده دادند که همین کارت تبریک به همه شون می ارزه

3. یک عدد ترمه سه تیکه خوشجل هدیه گرفتم


1. ترجمه سهم امروزم رو پیش رفتم +داوری نشریه صفر شد+ ضمایم سمیه اوکی شد

2. هزارپا رو دیدیم باحال بود و یا من خنگم یا واقعا تکه ناجور نداشت یا من خیلی پررو شدم هر چی که بود خانوادگی نگاه کردیم و واقعا چیز مورد داری من ندیدم

3. از محل کار همسرجان بهشون خودکار دادند که یکی خوشگلش رسید به من :)


1. آچاره چاره کاره :دی کارگری که مهسا معرفی کرده بود کل اسفندش رزرو شده بود و من فکر میکردم چاره ای نیس جز این که دست تنها خونه تی آخر سالم رو انجام بدم ولیییییییییییی از آچاره نیرو خواستم و امروز اومد و سالن و کل آشپزخونه (کابینت ها و یخچال و گاز و همه چیییی) رو اوکی کرد. خودم هم کمد و میز آرایش و اینام رو مرتب کردم و لباس زمستونه ها رو فرستادم تو گنجه :دی. فقط موند جارو کردن اتاقا که فردا ایشالا

2. اونقدر از کارگر خوبی که آچاره فرستاده بود انرژی گرفتم بعد رفتنش نشستم و باقیمونده ترجمه گروهی رو انجام دادم و به این ترتیب این فصل هم تامام :)

3. پدرشوهرجان اومد و برامون آجیل چارشمبه سوری آورد با حلوا و ی ماهیتابه مسی خیلی خوشگل برای من که واقعا بهش نیاز داشتم و ی لیوان مسی برای پسرجان؛ مرسی آجان بوس بوس


1. رفتیم برای پسرجان پیراهن و شلوار عید گرفتیم+ سری مسواک شارژی برای خودم دو عدد+ کرم مرطوب کننده+ آبنبات سرماخوردگی :دی+ کتاب مبتکران علوم 

2. خونه رو یک مقدار جمع و جور کردم و آماده ش کردم برای کارهای اساسی تر فردا

3. اونی بود که گفتم دعا کنید شرش کنده شه؛ کنده شد :))


١- سر دو سه ساعت خونه تی تمام شد و همه جا شد دسته گل

٢- رفتیم سبزه و سنجد و سمنو و گرفتیم و سفره هفت سین چیدیم؛ سه تا پنجاهی نو از همسر جان عیدی گرفتم

٣- لاک زدم بعد مدتها و هیچکدوم از لاک هام خشک نشده بود


پ.ن ١- باقیمانده از دیروز: از آپ تماس گرفتند گفتند حق احمه طرح واریز شده به حساب دانشگاه

پ.ن ٢- عید همگی مبارک


1. سفر باکو

2. سفر مشهد

3. حکم استادیاریم

4. واریز معوقه های حکم+ پایان نامه ها

5. اولین قرارداد با آموزش و پرورش+ یادگرفتن کلی مطلب درباره روش تحقیق از ناظر محترم

6. دفاع تا حد نصاب در شهریورماه

7. تکمیل ظرفیت راهنمای خیلی سریع

8. دوست تر شدن با همکارجان

9. گرفتن کلی هدیه خوب: ترمه- گلدون از طرف لیلا- ظرف خوشگل از طرف مریم+ کلی ظرف و ظروف دیگه- پلاک اسمم از طرف همسرجان- تیشرت و روسری از طرف مریممون و .

10. دیدن مریم و ثمین

11. دو بار بیرون رفتن با مهسا و فرانک

12. ی دوره بالاتر رفتن پسرجان + ثبت نامش تو ی مدرسه خوب

13. درسهای خوب تو این چند ترم

14. اولین سالی که توش برای دوره دکتری هم تدریس کردم

15. همکاری ترجمه با همکاری که خیلی برام قابل احترامه و قبولش دارم

16. همکاری ترجمه با ی گروه حرفه ای

17. دنیا اومدن نی نی دو تا همکار که نشون میده زندگی هنوز جریان داره

18. سفر به کندوان و ست تو هتل لاله که فضاش و محلش رویاییه

19. سفر خوی که رفتیم مقبره شمس و پوریای ولی و .+ پارک بعدش و فوتبال و ساندویچ

20. پرکار و فعال بودم و از وقتم خیلی بهتر از سالهای قبل استفاده کردم

21. گلی که برای فرزانه فرستادم

22. سلامتی سه تاییمون

23. داوری برای دو تا نشریه تخصصی خوب و معتبر

24. کارمند نمونه شدن همسرجان

25. یک سال بدون حاشیه دیگه 

26. قبولی همسرجان تو رشته و دانشگاه دلخواهش

27. عروس شدن جنی جانم

28. زنوزی و ترختور

29. اولین سالی که رفتیم تولد کوثر جون

30. عضویت تو ی گروه بازی باحال

31. شروع کردن یادگیری زبان فرانسه

32. شروع کلاس گیتار برای پسرجان

33. ثبت نام پسرجان تو یک دوره کلاس فوتبال خوب

34. سعدی خوانی و شعرخوانی های شبانه با پسرجان

35. موهای بلندتر

36. خونه خوب تو محله خوب با همسایه های خوب

37. تلاش برای یاد گرفتن آرایش :دی

38. خوندن چند تا کتاب خوب: هرگز رهایم مکن- دختری که رهایش کردی- شازده کوچولو برای بار هزارم- شروع دو قرن سکوت- خرده جنایت های شوهری- دروغ های کوچک بزرگ و .

39. دیدن چنتا فیلم خوب: خجالت نکش- هزارپا-  سریال باحال عشق اجاره ای به زبان شیرین ترکی استانبولی- ساخت ایران 2- برره و قهوه تلخ هزار بار- فرار از زندان 200 بار و .

40. آرامش خیلی خیلی زیاد



١- میدان تاکسیم - جاده استقلال- خرید- گالاتاسرای

٢- سیتی تور - اولویوم- کاپا سیتی- مک دونالد- چرم بست

٣- تور یک روز کامل بورسا- کشتی- مرکز خرید پل پارک- باغ وحش بورسا- چنار ششصدساله- ناهار- تمشک- گوجه سبز- تله کابین- عکس خرم سلطانانه- خرید لوکوم و ماسک صورت و .

۴- برف در اولوداغ (تله کابین)

۵- همسر جان یک لیوان برنده شد پسرجان یک بسته چای

۶- پسرجان نترکید :دی


1. دستی به سر و روی طرح آموزش و پرورش کشیدم، فهرست مطالب و جداول و اشکال رو تنظیم کردم، چکیده رو ویرایش کردم. پانویس ها رو اوکی کردم و مجدد ارسالش کردم

2. آلبوم های مهرشاد و علی زند وکیلی و حجت اشرف زاده رو دانلود کردم + بخشی از عکسهای گوشی رو ریختم رو کامپیوتر

3. پاورپوینت برای یکی از درسام آماده کردم.


نمیدونم چرا این همه وقت ننوشتم

ولی حالا هرچی که یادم مونده مینویسم

1. سوغات مشهد گرفتم از یک دانشجو؛ یک جانماز و مخلفات + یک روسری واقعا خوشگل 

2. کلی هدیه روز معلم گرفتم از شاخه گل و آجیل و روسری تا یک جلد قرآن نفیس

3. صالحه خانوم همین امروز اومد و خونمون شد دسته گل

4. کلی درخواست اینور اونور دادم و امیدوارم بالاخره یکی درست بشه

5. پایان کار طرح آموزش و پرورشم رو گرفتم (گفته بودم اینو قبلا؟)

6. پروپوزال برای طرح امسال تو مرحله استانی قبول شده و رفت برای سمات

7. پروپوزال فارسی ام رو سر و سامون دادم و روی پروپوزال اینگلیش هم ی خورده کار کردم

8. ی روز رفتیم شهرجانمان؛ همسر کلاس داشت و من و پسرجان هم باهاش راه افتادیم رفتیم گشت زدیم برای خودمون و من ی گلس گوشی گرفتم با ی قاب گوشی بارسلونا (کی باورش میشه) :دی

9. ی جفت کفش سورمه ای گرفتم ی ریزه پاشنه داره ولی راحته 

10. سه جفت کفشی رو که به دلیل همون پاشنه نمیتونستم بپوشم امروز دادم به صالحه خانوم

11. برای خودم مکمل گرفتم با ویتامین ای

12. دارم روی مقاله طرح کار میکنم؛ با استاد راهنما صحبت کردم بفرستم برای نشریه شون

13. دارم اقدام میکنم برای پایه 5 و به احتمال 99 درصد امتیازاتم اوکیه

14. با همکار محترم که کتاب ترجمه براش کار کرده بودم صحبت کردم گفت مراحل داوری کتاب طی شده و به زودی میره برای چاپ

15. هوای عالی، آسمون پر از ابرهای قشنگ، زمین پر از گل و شکوفه و صد البته قاصدک و از این گل زردها :دی

16. روز معلم به دبیر زبان دبیرستانم زنگیدم 

17. یک عدد جلسه داوری

18. از پایان نامه یکی از دانشجوها مقاله درآوردم و با اجازه تون فرستادمش واسه دو تا نشریه :دی

19. روز معلم رو به یکی از استادای دانشگاه شهرجان هم تبریک گفتم گله کرد که یک پایی رفته ام :دی (ترجمه گرته برداری واژه به واژه از ترکی) گفتم هر وقت رفتم میرم می بینمش

20. برای استاد موسیقی پسرجان یک باکس گل گرفتیم که اونقدر خودم عاشقش شدم دلم نمیومد بدمش به استاده :دی


خیلی اتفاقای توپ تری هم بوده قطعا

ولی فعلا دیگه حضور ذهن ندارم 


1. روز اول روزه گرفتن؛ ی روز قبل تر احتمالا

2. با همکارجان کلی حرف زدیم و درباره طرح پژوهشی هم ی مقدماتی پیش رفتیم. خودم یک مقداری در موردش تو کشورهای دیگه خونده بودم واقعا کارهای باحالی میکنند این اجنبی ها

3. فاینالی تیپ تابستونه سفید تو خونه :))


 سلام به همگی

بعد از این همه مدت غیبت برگشتم اینجا با تصمیمات جدید

می‌خوام این وبلاگ رو تغییر کاربری بدم و تبدیلش کنم به یک وبلاگ آموزشی

یعنی سعی کنم هفته ای یکی دو تا مقاله و مطلب مرتبط با رشته خودم بخونم و خلاصه شو بزارم اینجا

مطالب مرتبط با آموزش و پرورش و آموزش عالی

به زودی هم مطالب قبلی رو حذف میکنم

ولی دوستانی که اینجا هستند و مایلند  همین روزانه نویسی ها رو بخونید

برای شما نیز برنامه ویژه ای داریم :دی


این وبلاگی هست که البته قبلاً هم همینجا بهش اشاره کردم و دو سه نفری اونجا رو هم دنبال می کنند:

life-career.blog.ir


اینجا نوشته های من هست از اتفاقات کار و زندگی و جامعه و .

سعی میکنم طی دو سه روز آینده اولین مطلب به سبک جدید رو اینجا ثبت کنم

بدرود وبلاگ الان

و درود وبلاگ آینده :)


از وقتی تصمیم به اعمال تغییرات در وبلاگ گرفتم واقعا سرم شلوغ بود و هی این کار به تأخیر می افتاد

چون نیاز به صرف وقت و تمرکز و مطالعه دقیق مقاله برای نوشتن پست داشتم

الان هم وسط کارهام بیخیال شدم و آمدم سراغ اولین مقاله

چون بالاخره اگر هم قرار بوده باشه از شنبه شروع کنیم امروز شنبه است :دی


عنوان کامل مقاله هست: زیرپوست دانشگاه؛ واکاوی پدیده استثمار آکادمیک در نظام آموزش عالی ایران

نوشته دکتر سعید صفایی موحد استادیار دانشگاه تهران


سال 96 چاپ شده و من همون موقع ها برای اولین بار خوندمش و به نظرم نکات جالبی داشت و از طرفی هم نشون دهنده جرأت مندی یک استاد دانشگاه بود که مطالبی رو به نگارش درآورده که حتی ممکنه تو کلاسهاش علیه خودش استفاده بشه یا همکارانش در مقابلش جبهه بگیرند که باید از خود آقای دکتر صفایی پرسید که آیا چنین اتفاقاتی رو تجربه کردند یا خیر؟


در هر حال روش تحقیق مقاله از نوع گرندد تئوری بوده و با دانشجویان کارشناسی، ارشد و دکتری و همین طور اساتید دانشگاه مصاحبه شده است

نکته مهم این که عنوان و محتوای مقاله یک مقدار تفاوت دارند

در عنوان به طور ویژه بر استثمار تأکید شده ولی اهداف مقاله شامل بررسی »کژکارکردی های دانشگاه» هست که یکی از عوامل ذکر شده برای آن پدیده استثمار آکادمیک است که طبق نظر دکتر صفایی، اعم از سایر مقوله ها و عوامل بوده و به عنوان پدیده محوری (مقوله کانونی) پژوهش انتخاب شده و مباحث پیرامون این مقوله شکل گرفته.


بخش هایی از مقاله:


استثمار آکادمیک ـ بر اساس فرهنگ لغات انگلیسی النگ من 5 ، 9 استثمار "وضعیتی است که در آن یک فرد بصورت ناعادالنه دیگران را به انجام کارهای موردنظر 9 خویش مم میسازد و در قبال آن منفعت اندکی بدانها میبخشد" . در کتاب "فرهنگ فارسی معین" نیز استثمار به معنای "بهرهبرداری از دسترنج دیگری" تعریف شده است. در مصاحبههایی که با اطالعرسانهای این پژوهش صورت گرفت، بهرهکشی و سرکوب مضمونی بود که بارها و بارها با اسامی مختلف تکرار شد. به نظر میرسد دانشگاهی که یکی از اهداف آن ایجاد فضای آزاداندیشی و آزادی خواهی است به مکانی تبدیل شده که در آن صاحبان قدرت ساختاری به انحاء مختلف سعی دارند از اقشار فاقد این نوع قدرت در جهت رسیدن به منافع خویش بهرهبرداری نمایند. بدین ترتیب می توان گفت استثمار آکادمیک وضعیتی است که در آن 3 صاحبان قدرت ساختاری در دانشگاه )بطور عمده اساتید( سعی میکنند کنشگران فاقد این نوع قدرت )عمدتاً دانشجویان( را مم سازند تا شرایطی را برای آنها فراهم سازند )مثالً چاپ و نگارش مقاله، ترجمه کتاب،.( که در ارتقاء جایگاه سازمانی آنها در نظام آموزش عالی )عمدتاً ارتقاء رتبه( مورد استفادهشان قرار گیرد. گاهی اوقات کنشگرانی )دانشجویانی( که از عامل قدرت 9 و طردشدگی 5 تبعیت نمیکنند و یا ایده و عقیدهشان با آنها در تضاد است دچار سرکوب میشوند. استثمار آکادمیک به شیوهها و صور ذیل در دانشگاه بروز پیدا میکند: 9 ـ استثمار پژوهشی : امروزه نظام آموزشی عالی در ایران تا حد زیادی بر انتشار و چاپ مقاله تاکید میکند. تمداران و صاحب منصبان حکومتی از این حربه بهره میبرند تا نشان دهند ایران در تولید علم جزو کشورهای پیشرو قرار دارد، دانشگاهها افزایش تعداد مقاالت را زمینهای برای بهبود جایگاه خویش در رتبهبندیهای ملی و بینالمللی میدانند، اساتید از این وضعیت برای ارتقاء جایگاه ساختاری خویش در سلسله مراتب دانشگاه استفاده میکنند، و نهایتاً این دانشجویان هستند که بار اصلی را در این زنجیره استثماری به دوش میکشند و البته کمترین بهره ممکن را به دست میآورند. این تاکید دیوانهوار بر مقالهسازی و مقالهپردازی باعث شکلگیری موسسات سوداگرانهای شده است که در کمال آزادی وعده نوشتن مقاله و چاپ آن را در نشریات داخلی و بینالمللی میدهند. م.ک دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی میگوید: "نمره آخر ترم ما منوط به چاپ مقاله علمی ـ پژوهشی شده است. منکه هنوز تازه ترم دوم هستم چگونه میتوانم کاری در این حد انجام دهم. مجبور شدهام با پرداخت مبلغ نزدیک به 1/5 میلیون تومان کار را به موسسهای در میدان انقالب بسپارم. استاد من جوان است و ظاهراً برای ارتقاء یا تثبیت استخدام خود به این مقاالت نیاز دارد. او هم بیرحمانه فشار را به دوش من منتقل میکند". م.د دانشجوی دکترای علوم تربیتی نیز معتقد است: "اکثر اساتید معروف ما که اکنون به درجه استادی رسیدهاند، پا بر دوش ما دانشجویان گذاشتهاند. اگر به رزومه فالنی نگاه کنید نزدیک به 511 مقاله علمی ـ پژوهشی و حدود 71 کتاب دارد. بروید بررسی کنید در انجام هر کدام از اینها چقدر نقش داشته است. در تمامشان هم اسم او در جایگاه اول قرار دارد." الف.ر دانشجوی ارشد مهندسی شیمی ـ نفت از بعد دیگری این استثمار را واکاوی میکند: "دکتر م.م ارتباط خوبی با نهادها و سازمانهای دولتی دارد. پروژههای خوب را جذب میکند و ما آن را انجام میدهیم. در آخر نیز مبلغ بسیار اندکی از پول پروژه را به ما میدهد. مقاالت حاصل از پروژه نیز کامالً به اسم خودش چاپ میشود!" این زنجیره استثمار آنقدر مرسوم و رایج است که همه از آن آگاهی دارند، ولی اقدام چندانی برای مقابله با آن صورت نمیگیرد


استثمار آموزشی: . دکتر س.ص استاد جدیداالستخدام دانشگاه نیز در تائید این حرف میگوید: "ترم اول یکی از اساتید قدیمی تر به من گفت زیاد خودت را اذیت نکن. کتاب را چند بخش کن ارائه هر بخش را به یک گروه بسپار. زود خودت را پیر نکن!". متأسفانه جریان فوقالذکر به روندی مرسوم تبدیل شده است و برخی اساتید با پوشش مشارکت، دانشجویان را وادار میکنند تا به انتقال و تدریس مطالب بپردازند و خودشان صرفاً نقشی نظارتی ایفا میکنند! 


استثمار روحی: . ز.ت دانشجوی ارشد یکی از گرایشهای علوم تربیتی میگوید: "هنگامیکه در مقطع کارشناسی تحصیل میکردم یکی از اساتید ما نگاه مثبتی به بچههای مذهبی نداشت بطوری که در کالس به انحاء مختلف اعتقادات ما را بصورت غیرمستقیم زیر سوال میبرد. برخی از ما نمیتوانستیم هیچگونه اظهار عقیده و نظری در کالس داشته باشیم." ع. م دانشجوی دکتری یکی از گرایشهای مدیریت نیز میگوید: "یک بار دکت م.ب از ما خواست که در مورد روش و رویکردی که مدعی بود خودش ابداع کرده نظر بدهیم. من به یکی از گزینهها امتیاز 3 از 1 دادم و این شروع یک دشمنی طوالنی به خاطر اظهار عقیدهام بود." متاسفانه روحیه سعهصدر و نقدپذیری تا حد زیادی در بین عامالن عرصه دانشگاه از بین رفته است بطوریکه میتوان نقد را نقطه شروع بسیاری از کینهورزیها و دشمنیها در شرایط فعلی دانشگاه دانست. برخی از دانشجویان معتقدند باید صرفاً اندیشه های استاد را تایید کنند، در غیر اینصورت باید منتظر عواقب آن باشند!


استثمار مالی (مثل دادن حق احمه خیلی کم و کار کشیدن خیلی زیاد از دانشجو در پروژه ها و .) و صد افسوس (تلاش برای) استثمار جنسی (که اغلب به موارد کلامی اشاره شده است ولی چه بسا واقعیت بیش از اینها باشد) از دیگر مصادیق استثمار آکادمیک در دانشگاه ها هستند.


دلایل تن دادن به این نوع استثمارها گاهی شرایط اقتصادی دانشجوست و گاه مشکلات آکادمیک مثل نبود استاد متخصص دیگر در زمینه مورد علاقه دانشجو .

راهکارها و واکنش دانشجوها  معمولا این موارد هستند: انقیاد ظاهری، اعتراض پنهانی و همدستی!!

باورهای رایج و گاه اشتباه درباره جایگاه استاد و دانشجو و همین طور پست و جایگاه ویژه برخی اساتید (مثل معاون وزیر و.) به این امر دامن میزند

پیامدهایی هم که برای این استثمار شمرده شده عبارتند از: تقلب پروری، افول نهاد علم، بازتولید استثمار، 


و جمع بندی و نتیجه گیری:


یافتههای حاصل از این پژوهش وضعیت چندان مطلوبی را در نظام آموزش عالی ایران نشان نمیدهند. درگیر بودن مسئوالن به دغدغههای ی، سیطره کمیتگرایی بر دانشگاهها، رشد کمّی و بی حد و حصر موسسات آموزش عالی، افزایش چشمگیر میزان پذیرش دانشجو بدون توجه به نیازهای بازار کار، فقدان سیستم نظارتی مناسب، افول کیفیت آموزش و پرورش در دانشگاهها،. از جمله علل این وضعیت نامطلوب میباشند


این هم لینک دانلود مقاله:



زیر پوست دانشگاه

 






از وقتی تصمیم به اعمال تغییرات در وبلاگ گرفتم واقعا سرم شلوغ بود و هی این کار به تأخیر می افتاد

چون نیاز به صرف وقت و تمرکز و مطالعه دقیق مقاله برای نوشتن پست داشتم

الان هم وسط کارهام بیخیال شدم و آمدم سراغ اولین مقاله

چون بالاخره اگر هم قرار بوده باشه از شنبه شروع کنیم امروز شنبه است :دی


عنوان کامل مقاله هست: زیرپوست دانشگاه؛ واکاوی پدیده استثمار آکادمیک در نظام آموزش عالی ایران

نوشته دکتر سعید صفایی موحد استادیار دانشگاه تهران


سال 96 چاپ شده و من همون موقع ها برای اولین بار خوندمش و به نظرم نکات جالبی داشت و از طرفی هم نشون دهنده جرأت مندی یک استاد دانشگاه بود که مطالبی رو به نگارش درآورده که حتی ممکنه تو کلاسهاش علیه خودش استفاده بشه یا همکارانش در مقابلش جبهه بگیرند که باید از خود آقای دکتر صفایی پرسید که آیا چنین اتفاقاتی رو تجربه کردند یا خیر؟


در هر حال روش تحقیق مقاله از نوع گرندد تئوری بوده و با دانشجویان کارشناسی، ارشد و دکتری و همین طور اساتید دانشگاه مصاحبه شده است

نکته مهم این که عنوان و محتوای مقاله یک مقدار تفاوت دارند

در عنوان به طور ویژه بر استثمار تأکید شده ولی اهداف مقاله شامل بررسی »کژکارکردی های دانشگاه» هست که یکی از عوامل ذکر شده برای آن پدیده استثمار آکادمیک است که طبق نظر دکتر صفایی، اعم از سایر مقوله ها و عوامل بوده و به عنوان پدیده محوری (مقوله کانونی) پژوهش انتخاب شده و مباحث پیرامون این مقوله شکل گرفته.


بخش هایی از مقاله:


استثمار آکادمیک ـ بر اساس فرهنگ لغات انگلیسی لانگمن استثمار "وضعیتی است که در آن یک فرد بصورت ناعادلانه دیگران را به انجام کارهای موردنظر  خویش مم میسازد و در قبال آن منفعت اندکی بدانها میبخشد" . در کتاب "فرهنگ فارسی معین" نیز استثمار به معنای "بهره برداری از دسترنج دیگری" تعریف شده است. در مصاحبه هایی که با اطلاع رسان های این پژوهش صورت گرفت، بهره کشی و سرکوب مضمونی بود که بارها و بارها با اسامی مختلف تکرار شد. به نظر میرسد دانشگاهی که یکی از اهداف آن ایجاد فضای آزاداندیشی و آزادی خواهی است به مکانی تبدیل شده که در آن صاحبان قدرت ساختاری به انحاء مختلف سعی دارند از اقشار فاقد این نوع قدرت در جهت رسیدن به منافع خویش بهره برداری نمایند. بدین ترتیب می توان گفت استثمار آکادمیک وضعیتی است که در آن  صاحبان قدرت ساختاری در دانشگاه (به طور عمده اساتید) سعی میکنند کنشگران فاقد این نوع قدرت (عمدتاً دانشجویان) را مم سازند تا شرایطی را برای آنها فراهم سازند (مثالً چاپ و نگارش مقاله، ترجمه کتاب،.) که در ارتقاء جایگاه سازمانی آنها در نظام آموزش عالی (عمدتاً ارتقاء رتبه) مورد استفاده شان قرار گیرد. گاهی اوقات کنشگرانی (دانشجویانی) که از عامل قدرت  و طردشدگی  تبعیت نمیکنند و یا ایده و عقیده شان با آنها در تضاد است دچار سرکوب میشوند. استثمار آکادمیک به شیوه ها و صور ذیل در دانشگاه بروز پیدا میکند: 

 ـ استثمار پژوهشی : امروزه نظام آموزشی عالی در ایران تا حد زیادی بر انتشار و چاپ مقاله تاکید میکند. تمداران و صاحب منصبان حکومتی از این حربه بهره میبرند تا نشان دهند ایران در تولید علم جزو کشورهای پیشرو قرار دارد، دانشگاهها افزایش تعداد مقالات را زمینه ای برای بهبود جایگاه خویش در رتبه بندیهای ملی و بین المللی میدانند، اساتید از این وضعیت برای ارتقاء جایگاه ساختاری خویش در سلسله مراتب دانشگاه استفاده میکنند، و نهایتاً این دانشجویان هستند که بار اصلی را در این زنجیره استثماری به دوش میکشند و البته کمترین بهره ممکن را به دست میآورند. این تاکید دیوانه وار بر مقاله سازی و مقاله پردازی باعث شکل گیری موسسات سوداگرانه ای شده است که در کمال آزادی وعده نوشتن مقاله و چاپ آن را در نشریات داخلی و بین المللی میدهند. م.ک دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی میگوید: "نمره آخر ترم ما منوط به چاپ مقاله علمی ـ پژوهشی شده است. منکه هنوز تازه ترم دوم هستم چگونه میتوانم کاری در این حد انجام دهم. مجبور شده ام با پرداخت مبلغ نزدیک به 1/5 میلیون تومان کار را به موسسه ای در میدان انقلاب بسپارم. استاد من جوان است و ظاهراً برای ارتقاء یا تثبیت استخدام خود به این مقالات نیاز دارد. او هم بیرحمانه فشار را به دوش من منتقل میکند". م.د دانشجوی دکترای علوم تربیتی نیز معتقد است: "اکثر اساتید معروف ما که اکنون به درجه استادی رسیده اند، پا بر دوش ما دانشجویان گذاشته اند. اگر به رزومه فلانی نگاه کنید نزدیک به 511 مقاله علمی ـ پژوهشی و حدود 71 کتاب دارد. بروید بررسی کنید در انجام هر کدام از اینها چقدر نقش داشته است. در تمامشان هم اسم او در جایگاه اول قرار دارد." الف.ر دانشجوی ارشد مهندسی شیمی ـ نفت از بعد دیگری این استثمار را واکاوی میکند: "دکتر م.م ارتباط خوبی با نهادها و سازمانهای دولتی دارد. پروژه های خوب را جذب میکند و ما آن را انجام میدهیم. در آخر نیز مبلغ بسیار اندکی از پول پروژه را به ما میدهد. مقالات حاصل از پروژه نیز کاملاً به اسم خودش چاپ میشود!" این زنجیره استثمار آنقدر مرسوم و رایج است که همه از آن آگاهی دارند، ولی اقدام چندانی برای مقابله با آن صورت نمیگیرد


استثمار آموزشی: . دکتر س.ص استاد جدیدالاستخدام دانشگاه نیز در تائید این حرف میگوید: "ترم اول یکی از اساتید قدیمی تر به من گفت زیاد خودت را اذیت نکن. کتاب را چند بخش کن ارائه هر بخش را به یک گروه بسپار. زود خودت را پیر نکن!". متأسفانه جریان فوق الذکر به روندی مرسوم تبدیل شده است و برخی اساتید با پوشش مشارکت، دانشجویان را وادار میکنند تا به انتقال و تدریس مطالب بپردازند و خودشان صرفاً نقشی نظارتی ایفا میکنند! 


استثمار روحی: . ز.ت دانشجوی ارشد یکی از گرایشهای علوم تربیتی میگوید: "هنگامیکه در مقطع کارشناسی تحصیل میکردم یکی از اساتید ما نگاه مثبتی به بچه های مذهبی نداشت بطوری که در کلاس به انحاء مختلف اعتقادات ما را بصورت غیرمستقیم زیر سوال میبرد. برخی از ما نمیتوانستیم هیچگونه اظهار عقیده و نظری در کلاس داشته باشیم." ع. م دانشجوی دکتری یکی از گرایشهای مدیریت نیز میگوید: "یک بار دکتر م.ب از ما خواست که در مورد روش و رویکردی که مدعی بود خودش ابداع کرده نظر بدهیم. من به یکی از گزینه ها امتیاز 4 از 5 دادم و این شروع یک دشمنی طولانی به خاطر اظهار عقیده ام بود." متاسفانه روحیه سعه صدر و نقدپذیری تا حد زیادی در بین عاملان عرصه دانشگاه از بین رفته است بطوریکه میتوان نقد را نقطه شروع بسیاری از کینه ورزی ها و دشمنی ها در شرایط فعلی دانشگاه دانست. برخی از دانشجویان معتقدند باید صرفاً اندیشه های استاد را تایید کنند، در غیر اینصورت باید منتظر عواقب آن باشند!


استثمار مالی (مثل دادن حق احمه خیلی کم و کار کشیدن خیلی زیاد از دانشجو در پروژه ها و .) و صد افسوس (تلاش برای) استثمار جنسی (که اغلب به موارد کلامی اشاره شده است ولی چه بسا واقعیت بیش از اینها باشد) از دیگر مصادیق استثمار آکادمیک در دانشگاه ها هستند.


دلایل تن دادن به این نوع استثمارها گاهی شرایط اقتصادی دانشجوست و گاه مشکلات آکادمیک مثل نبود استاد متخصص دیگر در زمینه مورد علاقه دانشجو .

راهکارها و واکنش دانشجوها  معمولا این موارد هستند: انقیاد ظاهری، اعتراض پنهانی و همدستی!!

باورهای رایج و گاه اشتباه درباره جایگاه استاد و دانشجو و همین طور پست و جایگاه ویژه برخی اساتید (مثل معاون وزیر و.) به این امر دامن میزند

پیامدهایی هم که برای این استثمار شمرده شده عبارتند از: تقلب پروری، افول نهاد علم، بازتولید استثمار، 


و جمع بندی و نتیجه گیری:


یافته های حاصل از این پژوهش وضعیت چندان مطلوبی را در نظام آموزش عالی ایران نشان نمیدهند. درگیر بودن مسئولان به دغدغه های ی، سیطره کمیت گرایی بر دانشگاه ها، رشد کمّی و بی حد و حصر موسسات آموزش عالی، افزایش چشمگیر میزان پذیرش دانشجو بدون توجه به نیازهای بازار کار، فقدان سیستم نظارتی مناسب، افول کیفیت آموزش و پرورش در دانشگاهها،. از جمله علل این وضعیت نامطلوب میباشند


این هم لینک دانلود مقاله:



زیر پوست دانشگاه

 






آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها